نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 1107 )
ســوره 21 : انبیاء ( مـکّــی ـ 112 آیه دارد ـ جزء هفـدهـم ـ صفحه 322 )
( قسمــت پانزدهم )
بریـد وصــال
( جزء هفدهــم صفحــه 326 آیه 47 )
بسم الله الرحمن الرحیم
وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا
وَ إِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَ کَفَى بِنَا حَاسِبِینَ
ترجمــه لفظــی آیــــه شریفـه :
و ترازوهاى داد را در روز رستاخیز مى نهیم پس هیچ کس [در] چیزى ستم نمى بیند
و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى آوریم و
کافى است که ما حسابرس باشیم
میلاد امام حسن ابن علیٍ العسکریّ مبارک
نگاهی ادبی و عرفانی به آیه شریفه :
حکم خداوند در قیامت به میزان عدل است ،
که حکم بر آن چه خواهد کند ،
و بر آن چه خواسته حکم کرده ،
و آن حکم چنین است که ؛
بنده ای که عمل اهل بهشت انجام داد ؛
خداوند او را از اهل دوزخ به شمار آورد !
و بنده ای دیگر که کار اهل دوزخ کرد ؛
خداوند او را به بهشت فرستاد !
از این گونه حکم ها سابقه ای رانده !
چنان که خود دانسته ؛
و عاقبتی نهاده ، چنان که خود خواسته !
قومی شب و روز در ریاضت و مجاهدت گذاشته ؛
و در گوش آنان خوانده که ؛
درخواست شما ردّ ، و راه شما سدّ میشود !
قومی دیگر در بتکده معتکف گشته ،
و لات و هُبَل را مسجود خود قرار داده ؛
ندای عزّت پیاپی آمده که ؛
من برای شما هستم بخواهید یا نخواهید !
و شما از برای من هستید بخواهید یا نخواهید !
پس ای جوانمــرد ؛
اگر مددی از غیب به نام تو فرستاده اند ؛
و نظری از نظرهای لطف به تو رسیده ؛
به یقین بدان که آن مدد ؛
به هیچ علّت فرو نیاید ؛
و آن نظر در هیچ سبب نیامیزد !
نظر عزّت چون درآمد ؛
به یک لحظه گبری صاحب صدری کند !
و از رهزنی راهبری سازد !
پس بدان که آدمیان دو گروهند :
مؤمنان و کافران ،
فردای قیامت که عالمیان را حشر کنند ؛
کافران را یکسر به دوزخ برند ،
و کارهاشان را در ترازو نهند ،
که کارهای آنان پراکنده ؛
و چون غبار ، در هواست ؛
و هیچ گاه زیر وزن نیاید !
ولی مؤمنان ؛ چه مطیع و چه عاصی ،
چون کارهاشان را بر ترازو نهند ؛
قومی از آنها را حسنات بر سیّئات افزون ؛
و قومی دیگر سیّئات بر حسنات فزونی گیرد !
که گروه نخست را به بهشت برند ،
و گروه دوم را به دوزخ فرستند !
چه ؛ که در رستاخیز ،
ملاکِ کیفر و پاداش بندگان ؛ ترازو است ،
که فرمود : اَلوَزنُ یَومَئِذٍ الحَقُّ
و گروه سوم ، قومی که ؛
خوبی ها و بدی هایشان در ترازو برابر آید ،
از ایشان آن کس که در دنیا برادری داشته ؛
که هم صحبت او بوده و با هم در دین موافقت داشته اند ؛
خداوند آن برادر را برگمارد ؛
که از حسنات خود چیزی به او بخشد ،
چندان که خوبی ها بر بدی ها بچربد !
و به این سبب او را به بهشت رساند !
در میان آن گروه اگر کسی باشد که ؛
وقتی در نیمه های شب بیدار شده ؛
درود بر محمد مصطفی(ص) فرستاده ،
چنان که جز خدای تعالی هیچ کس آن را ندانست !
و از آن خلوت وی آگاه نبود ،
خداوند آن درود را در خزینه ی غیب ؛
به ودیعت نهاده تا روز رستاخیز ؛
آن ساعت که صاحبش نیاز به آن دارد ؛
از خزینه به درآید !
و کپّه ی حسنات برتر شود !
آن گاه خداوند فرماید :
ای بنده ی من ؛ امانت تو نزد من ودیعت بود ،
به وقت نیاز آن را به تو رسانیدم ،
پس سالم و خشنود به بهشت در آی !
لیکن در میان آنان کسی باشد که ؛
نه آن برادر را دارد و نه آن ودیعت را !
او را در مقام سیاست و هیبت رستاخیز بدارند ،
تا ترس و بیم او به غایت رسد ،
و آن لختی کفّاره ی گناهان او شود ،
و در نتیجه ؛ کپّه ی سیّئات او سبک گردد !
که در اینصورت کپه ی حسنات سنگین تر نماید !
پس فرمان ربّ عزت رسد که ؛
ای بنده ؛ در بهشت شو !
که خوبی های تو بر بدی های تو فزونی یافت !
و به حکم ازلی و عنایت سرمدی ؛
کار ناسره ی تو ؛ سره شد !
آن گاه این بنده ی بخشوده به زبان حال گوید :
من دانستم که آرزو برید وصال است ،
و در زیر ابر جود و عفو ؛ نومیدی محــــــال !
من خوب دانستم که ؛
خدای مهربان ؛ چنان بردبار است که ،
لطف و مهربانیِ او ؛ به گناهکاران بی شمار است !
موضوع :